شعری از احمد کایا(برگردان از زبان ترکی)
شعر ومتن کردی و فارسی

ساعت جنايت

 

  
در خليج يك كشتيبان را زدند
 
چهار نفر
لنگر انداخته بودند
دست هاي اش بسته بود مي گريست

 چهار چاقو كشيدند  

جهار نفر زدند

 ماه آبي در آسمان ويران شد

سه ملوان
آن ديگري سر آشپز
جعفر ديوانه، اسماعيل و تايفور شاشي
رفيق پانزده ساله ي مقتول
چهار چاقو كشيدند
جهار نفر زدند
يك قايقچي كور جنايت را ديد
من ديدم، گوش هايم ديد
كشتي خشمگين مثل حيوان هار فرياد  
مي زد
هيچ كدامتان آنجا نبوديد
لنگر انداخته بود
دست هاي اش بسته بود مي گريست
اشك هايش را شماردم سيزده قطره
شماردم و دشنام دادم
شفق مثل نبض مي زد
سرخوش بودم در "كاسيم پاشا"
هيچ كدامتان آنجا نبوديد
در خليج يك كشتيبان را زدند
چهار نفر
پليس در جستجوي قاتل ها بود
جعفر ديوانه، اسماعيل و تايفور شاشي
جنايت را گردن گرفتند
سرخوش بودم در كاسيم پاشا
كشتيبان را آنها كشتند
من نكشتم
يك قايقچي كور جنايت را ديد
اگر من مي كشتم

 

خودم را مي كشتم .


نظرات شما عزیزان:

220
ساعت19:45---21 تير 1391
احمد كايا بهترينه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, :: 14:33 :: نويسنده : hevydar

درباره وبلاگ

سلام به تمام هموطنای عزیز ایران!به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد.
نويسندگان